پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    ديدار علم با ادبيات

    avatar
    admin
    Admin


    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20

    ديدار علم با ادبيات Empty ديدار علم با ادبيات

    پست  admin الإثنين 26 مايو 2008 - 5:59



    دیدار علم با ادبیات


    یسپر اولسون - مترجم: رباب محب


    • ارتباط ادبیات و علوم طبیعی امرِ تازه‌ای نیست و از دیر باز محققان بدان پرداخته‌اند. اما از سال ۱۷۰۰ یعنی از تاریخی که کانت با بحث‌های فلسفیِ خود به اثبات جدائی علوم از هم پرداخت، سوال بیش از بیش عمیق‌تر وُ مهم‌تر شده است. ...


    اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
    شنبه ۴ خرداد ۱٣٨۷ - ۲۴ می ۲۰۰٨


    " انسان غربی خوره‌ی ِ علم است." این آخرین جمله‌یِ یکی از مقا لات میشل سِره فیلسوف فرانسوی (1970) است که مدت‌ها‌ست گوشه ای ازذهنم را به خود مشغول کرده است. به نظرِ من قصه‌یِ گرگ و بره که یکی ازمتونِ ادبی فرانسه 1600است، الهام‌بخشِ سره می‌باشد. داستان از این‌قراراست که بره‌‌ای تشنه در راه رودخا نه است و گرگی بر سرِ راهش قرارمی‌گیرد. چون بره برای نجات خود به سخن می‌آید، خواننده با سیل نوشته‌های علمی "خود آگاه غربی" روبرو می‌شود. دانش نوی ِ بیکن، تردید و شک عقلانی دکارت، ایمپریسم ِ لاک، و همین‌طور کشفیاتِ گالیله و نیوتن و بروانو و یک‌چند تئوری دیگر. سره و تأتر مولر و یا افسانه‌های لافونتین راه‌های تازه‌ای بر جهان علم باز کرده اند. ما همواره نزد سره با رابطه، تانژانت و تماس میان ادبیات و علوم طبیعی، یعنی آن‌چه که سی پی اسنو
    « دو فرهنگ » می‌نامد، روبرو می‌شویم.

    این‌روزها با خواندن کتاب تازه منتشر شده‌یِ ربرت کرافورد ِ شاعر و ادیب "شعر معاصر و علم معاصر، نشر دانشگاه آکسفورد در 234 صفحه " می‌بینم که سره وقتش را صرف یک اندیشه‌یِ خاص نکرده است و از این‌ بسیار جلوتر رفته است. کرافورد جزء آن‌دسته از شاعران1980 اسکاتلند است که به « اینفورمیشنیست» مشهورند. شعرهایِ به ظاهر پسامدرن این شاعران برخلافِ معمول غیرمتجانس و گستاخانه و پرتناقض نبوده و بیشتر حاوی حرکتی‌ست میان زبان‌ها و ترم‌ها و حوزه‌های علمی، بخصوص علوم طبیعی و تکنولوژی. امروز ه گفته‌یِ کرافورد شرایط دیدار ما با « دو فرهنگ ِ» اسنورا فراهم می‌اورد، یعنی دیدارِ ما با تفاوت‌ها و تشابهات، توضیحات و تفسیرات شاعران و محققان، متدها و روش‌ها و شعر در حطیه‌یِ علوم طبیعیِ زمان معاصر و این‌که دانشمندان علوم طبیعی به این منظور شعر می‌خوانند وُ به سراغِ ادبیات می‌روند که در کارعلمیِ خود (در رشته‌هائی چون بیو شیمی، دارو شناسی، و ریاضیات ) - به محتوا و معنا برسند.
    کتاب ِ باارزش " شعر معاصر و علم معاصر" اثر کرافورد حاوی یک‌سری مقالات برمحور شعر و علم است و سرشار از خواندنی‌ها. (این‌جا ناگفته نماند که عنوان کتاب نیز به نوبه‌یِ خود جالب و توجه ‌برانگیزاست.)

    اما باید گفت که پیامدِ وفورِ چنین کتاب‌هائی که امروزه بابِ روز شده است، زمزمه‌هائی است برگِردِ دلایل اصلی چاپ این کتاب‌ها. شاید خواننده‌یِ مشکوک دلیل نزدیک کردن علوم انسانی به علوم طبیعی را ِتلاشی مذبوحانه برای استفاده از قدرت بازاریابی علوم طبیعی بداند. با کمال تأسف هومانیست‌هائی هم هستند که چنین فکر می‌کنند و ما در کتاب کرافورد با نظرایاتی از این قبیل برخورد می‌کنیم. البته ناگفته نماند که مشکل ما، خود ِ مسئله یا طرح سوال – که بسیار مهم است، نیست، بلکه مسئله برسرِ ارائه‌یِ اختلاط علوم است که در سطح می‌ماند.
    مسئله‌یِ دیگری که ما دائمأ با آن روبه‌رو می‌شویم،
    عنوان کتاب هاست که اغلب کلیشه‌وار به این‌دو حوزه‌یِ علمی - فرهنگی گوشه می‌زنند: شاعری که مبتلا به دیسلکسی است وُ خود را وقف شعر می‌کند و یا مغز بی‌مایه‌یِ ریاضیدانِ بی‌روحی که اطلاعات تکنیکی را در گوشِ معشوقش زمزمه می‌کند.
    باید بگویم که بسیاری از مقالاتِ کتاب " شعر معاصر و علم معاصر" از این‌دست کلی‌گوئی‌های و آنالیزهایِ بی‌‌پایه و اساس که پشتوانه‌یِ تاریخی ندارند، به‌دوراست.
    ارتباط ادبیات وعلوم طبیعی امرِ تازه‌ای نیست و از دیر باز محققان بدان پرداخته‌اند. اما از سال 1700 یعنی از تاریخی که کانت با بحث‌های فلسفیِ خود به اثبات جدائی علوم از هم پرداخت، سوال بیش از بیش عمیق‌تر وُ مهم‌تر شده است. گرچه نظرات کانت نتوانست شاعران را از استفاده‌یِ واژه‌ها و اصطلاحات علمی و تکنیکی در شعر بازدارد. واهل علم نیز کماکان به آذین‌بخشیدنِ نوشته‌‌های خود با شعرادامه می‌دهند.

    کرافورد در مقدمه‌یِ کتاب‌اش به رابطه‌یِ علت و معلولی و یا کنش و واکنش این‌دو حوزه پرداخته‌است. تلاشِ او پرداختن به زمان معاصر خود است و درست به همین دلیل به بررسیِ علوم فیزیک و ریاضیات و ادبیات 1900 به بعد می‌پردازد و ماکسوول، انشتاین، نوربرت، وینر و الیوت، جویس و هاگ مکدایرمید را کنارهم جمع می‌کند.

    کرافورد با ارائه‌یِ متون جالبی به رسم اسکاتلندی، به شاعرانی چون جان داویدسون، مکدایرمید و ادوین مُرگان نیز می‌پرازد. به نظرِ او کشفیات و تئوری‌های علم فیزیک مثلِ تئوری نسبیت، کوانت فیزیک، روابط نامعین ، پیچیدگی و تئوری بی‌‌نظمی و آشفتگی خمیرمایه شان را به احتمال قوی از شعرو حرکت درونی شعر می‌گیرند. به‌این ترتیب کرافورد تلاش می‌کند رابطه‌یِ میان علوم و ادبیات را به اثبات برساند. با وجودی‌که کرافورد درچند قسمت‌ از کتا‌ب‌اش می‌کوشد این نزدیکی را به خواننده‌اش نشان دهد، اما او نتوانسته است به‌درستی و همانند اِن کاترین هیلِس به مقایسه‌یِ ادبیات و تکنولوژی و سایبرتنیک بپردازد.
    و این‌جا این پرسش پیش می‌اید: اگر او از این مسئله‌یِ مهم، که مسئله‌یِ زمانِ ماست، غافل مانده است، پس به چه چیزی پرداخته است؟

    Informationism « اینفورمیشنیسم» محور اندیشه‌یِ کرافورد است. و از همین‌روی است که او به مسائلی چون « اطلاعات»، « اطلاعات تکنولوژی » و «کامیپوتر» در حیطه‌یِ شعر پرداخته است. کرافورد در مقاله‌یِ " سرزمین نیمه رهبری شده" که بیوگرافیِ خودِ اوست، به بررسیِ شعر و واژه‌هایِ رایجِ زمانه چون « محموله » یا
    « ماشین روحانی/معنوی» می‌پردازد. البته ما چنین مطالعاتی را نزد دابل و ان هربرت نیز می‌یابیم.

    یکی از جالب ترین نوشته‌ها در این زمنیه « شعر و واقعیت ظاهری » ادوین مرگان هشتاد و شش ساله است. او با تأکیدِ هرچه تمام‌تر می‌نویسد: " رابطه‌یِ میان شعر و علوم طبیعی بیش از آن‌که عجیب و غیر‌معمول باشد، غیرِ قابلِ اجتناب است."
    مرگان به‌طور گذرا به بُعدِ تاریخیِ اظهاریه‌اش نگاه می‌کند و در اثباتِ نظرات‌اش به لوکرتیوس و ورجیلیوس رجوع کرده و با این ترتیب صورت دیگری از شعر را در عمل ارائه می‌دهد. سفرِ تاریخی‌ او سفری هیجان انگیز است که از سال 1900 تا کنون میان شعر عینی و شعر پیچیده و مبهم، میان زبان رمز و سایبرتنیک و مغز شناسی و فیزیک مدرن و پتانسیال کامیپوتر در جهات گوناگون ادامه دارد.


    نوشته های کرافورد و میروسلاو هولوب داروشناس و شاعرو دیگران ازتضاد و تناقض موج می‌زنند.هولوب می‌نویسد: "من از این که به علوم طبیعی می‌پردازم افتخار می‌کنم." او پس ازاین اظهاریه با نرمی وفروتنی از دقت و پایائیِ علوم طبیعی سخن می‌گوید. (برخلاف هومانیست‌های معاصر، او این حس را به ما انتقال می‌دهد که این‌گونه نوشته‌ها اتحاد خود را با مابقی جامعه از دست داده اند.)
    هولوب در ادامه‌، نوشته های پیش پا افتاده ای از تضاد میان عقل و احساس، و با اشاره به شخصِ خود به عنوان شاعر و عالِم و طبیعیدان، می‌کوشد از نزدیکیِ این دو حوزه حرف بزند.
    هولوب نسبت به دیگر نویسندگانی که بدین زمینه پرداخته اند، اطلاعاتِ کاملتری به‌دست می‌دهد. اما او تا پایانِ کتاب‌اش از بررسیِ دقیقِ فُرم و ساختار شعرغافل می‌ماند.

    مقاله‌یِ "واکنش ذهن: بررسیِ شعر جوریس گراهام و لسلی و سالاپینو" اثر آدلید موریس مملو ازنظراتی‌است درباره‌یِ تحقیقات پانزده سال اخیر. او با ارائه و آنالیز دو شاعر کاملا متفاوت به مسئله فرم و انتخاب واژگان، زبان رمز و ساختار شعر و رابطه‌ِی علت و معلولیِ علوم و ادبیات و حادثه در فیزیک معاصر پرداخته است.
    یکی دیگر از نویسندگانی که به این مسئله پرداخته است درو میلنه ومقاله‌‌اش "هنر عقل و پارک علم کمبریج"می‌باشد. اگرچه نوشته‌های درو میلنه تا حدودی پراکنده و مبهم است، اما او با طرح وبررسیِ مفاهیمی چون «عقل» به پروسه‌های درونیِ فرد پرداخته و بدین ترتیب توانسته است گوشه ای از شعر معاصر را به ما نشان دهد.

    علاوه بر آن‌چه آمد کتابِ "شعر معاصر و علم معاصر" به ارتباط شعر با حوزه های دیگری چون روانشناسی و ستاره شناسی نیز پرداخته است. همان‌طور که در مقدمه آمد کتاب، شرح ِ روبروئیِ شاعران و دانشمندانِ علومِ طبیعی است. دیدارهائی که بطور واقعی نیز رخ داده اند: بطور مثال یک شاعر و یک محقق برای صرف ناهار با هم ملاقات می‌کنند و سپس یکی از آنها (شاید شما بتوانیدحدس بزنید کدام‌یک) در باره این ملاقات، شعری می‌نویسد و آن دیگری شعر رابه نقد می‌کشد. آن‌چه این‌جا موردِ نظر نویسنده است نشان دادنِ احترامِ متقابل میانِ این دو تن می‌باشد. حتا وقتی زبان - بخصوص از جانب اهلِ علم - تند و تیغ‌دارمی‌شود

    بدون شک اطلاعاتِ گسترده‌ای در زمینه‌یِ هر دوحوزه‌، یعنی علم و ادبیات موجود است و کتاب "شعر معاصر و علم معاصر" تنها یک قطره‌ از این دریاست. اما به یقین می‌توان با رجوع به میشل سره و داستان ملاقات موش دهاتی و موش شهری به منطق مهمان نوازی و تمایل انسان به کسب اطلاعات دست یافت. و تلاشِ بره برایِ رسیدن به آب و گوش به زنگ ایستادنِ گرگ، در واقع فرم و فنکسیون علم و دانش را به نمایش گذاشته است: این‌جا بدونِ آن‌که تفاوت‌های موجود میانِ اهل عمل و اهل کلام در رود جاری زمان حل شود. لا فونتین و دکارت در کنار هم ایستاده و به یک فرهنگ تعلق دارند.
    استکهلم / آوریل دوهزار وهفت
    --------------------------------------------------
    حاشیه :
    مطلب بالا به تاریخ هفدهم آوریل دو هزاروهفت در روزنامه سونسکا داگ بلادت ( اس و د) صفحه دوازده بخش فرهنگی به چاپ رسِده است.
    اسامی :
    Jesper Olsson – Serre – Bacon- Descartes – Locke – Galilé - Bruno – Newton- Moliér – La Fontaine – CP Snow – Informationist – Maxwell – Einstein – Norbert – Wierner – eliot – Joyce – Hugh – MacDairmid – Edwin Morgan – N Katherine Hayles – WN Herbert- Lucretius – Vergilius – Adelaid Morris - Drew Milne -
    عنوان کتاب‌های آمده در متن:
    Contemporary Poetry and Contemporary Science ( Oxford University press, 234 s).
    ”Semiconductor Country”
    “Poetry and Virtual Realities”
    “ The act of the Mind : Thought Experiments in the poetry of Jorie Graham and Leslie Sxalapino”
    “The Art of Wit and the Cambridge Science Park ”

    ترجمه‌یِ عنوان کتاب‌ها ازمن است. رباب محب

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 2:32 ميباشد