پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    سخنراني در اجلاس وسيع نيروهاي ملي مترقي و دموکرات

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080421

    سخنراني در  اجلاس وسيع نيروهاي ملي مترقي و دموکرات Empty سخنراني در اجلاس وسيع نيروهاي ملي مترقي و دموکرات

    پست  admin


    سخنرانی سليم صابری
    در نخستين اجلاس وسیع نیروهای ملی ، مترقی و دموکرات افغانستان در اروپا

    مؤرخ: 19.04.2008
    Eindhoven-Holland

    حضار گرامی و رفقای عزيز،
    جای مُسرت است، که خود را يکبار دگر در جمع دوستان و همرزمان ديروزی ام ميابم.
    من از نام کميسيون مؤقت تفاهم و وحدت اعضای سابق حزب وطن (ح.د.خ.ا) در شهر هامبورگ
    صحبت ام را بنام آرمان های آغازين حزب ما- حزب دموکراتيک خلق افغانستان، بنام رنج های بيکران مردم زحمتکش افغانستان و به ياد شهدای راه وطن آغاز ميکنم.
    اين جلسه مصادف به 16 همين سالروز شکست جمهوری افغانستان، حاکميت حزب وطن و متحدين سياسی آن است.
    شما آگاهی داريد، که بيش از ده ها هزار فرزند صديق وطن بنام رنج های بيکران و آرمانهای انسانی حزب قهرمانان و شهيدان جان باختند، به پايه های دار رفتند و ما با شما فقط روی تصادف از آن حوادث خونين جان سالم بدر آورديم.
    روح شهدای راه آزادی و وطن شاد باد!
    رفقای گرامی،
    ما به صفت اعضای سابق حزب وطن (ح.دخ.ا) به هر يک از سازمان های جدا شده از بدنهء آن حزب ديروز تعلقيت خاطر داريم؛ اما با هیچ يک تعلقيت تشکیلاتی نداريم.
    با استفاده ازين فرصت، ميخواهم يکبار دگر تآکيد کنم، که فعاليت سياسی ما اعضای سابق حزب در کميسيون مؤقت تفاهم هامبورگ بر عليه ِکسی و يا سازمانی نبوده؛ بلکه صرف انجام رسالت اخلاقی و سیاسی ما در مسیر تفاهم، اتحاد و وحدت اعضای سابق حزب وطن (ح.د.خ.ا) و رفتن به سوی کنگرهء واحد است و هیچ پس منظری برای تشکل جدید و محدود در محدودهء کميسيون تفاهم هامبورگ، وجود ندارد.
    چون شعار اصلی اين جلسه در حقيقت بررسی امکانات جهت دستيابی به اتحاد است، به اين سبب ما با نشر سه پيام از آن استقبال کرديم و اين جلسه را جزء از دستآورد های کميسيون تفاهم هامبورگ در راستای تفاهم و همبستگی تلقی می کنيم.
    رفقا و دوستان محترم،
    با نطرداشت امکانات نشراتی و انترنيتی در جهان امروز، فکر ميکنم که اوضاع سياسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشور و به صورت عموم، چگونگی پروسهء رشد حوادث به همگان روشن است.
    اهدافی را که سياست های دو پهلوی دیکتاتوران جهانی در مسایل بين المللی، به ويژه مسایل منطقه و کشور ما، دنبال می کنند، حالا دگر از کسی پنهان نيست.
    از ديدگاه ما بحران افغانستان ريشه های بسيار عميق در سياست های بين المللی دارد و با تآسف که سياست های جهانی امروز نه بر بنياد اصول بين الدول، بلکه بر مبنای سود بيشتر در بيزنيس سياسی و اقتصادی استوار است و تا زمانيکه عوامل بنيادی اين بحران ريشه يابی نشده است، هيچ گونه نسخهء برای بيرون رفت از آن کاررايی نخواهد داشت. از جانب دگر مبارزه با اين بحران در اوضاع و احوال کنونی وظيفهء آنانيست که اين بحران ها را سبب شده اند و برای تحقق اهداف استراتيژی شان از آن بهره ميبرند. به هر حال، اين امر مستلزم بحث اکادميک و تيوريک می باشد که صرف در کنفرانس های علمی ميسر است.
    روشن است، که نه تنها کشورما - افغانستان دچار بحران عميق سياسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ بلکه جنبش چپ دموکراتيک کشور؛ نيز در يک بحران عميق انديشه یی، سازمانی و تشکيلاتی دست و پا می زند. اگر به دو دههء اخير با ژرف نگری نگاه کنيم، با روشنی درميابيم که دراين 17 سال اخير، ما اعضای سابق حزب را آگاهانه و يا غيرآگاهانه مصروف خود ساخته اند. فضای بی اعتمادی ناشی از خصومت انديشی در برابر يکديگر، تلاش برای حذف يکديگر، تحميل اراده بر يکديگر هنوز هم در ميان ما به مشاهده ميرسد. يکی در پی عيب جويی ديگری است و دیگری با تبر در دست، در پی تخريب هرگونه ابتکار در جهت تأمین تفاهم و دستيابی به اتحاد.
    فکر ميکنم، که نخستين و بزرگترين رسالت ما - اعضای سابق حزب وطن (ح.د.خ.ا.) متشکل در سازمانهای جدا شده از بدنهء حزب و يا غير متشکل دراوضاع و احوال کنونی، تشخيص و درک وظايف اصلی وعمدهء دوران تاريخی یيست که ما درآن قرار داريم.
    رفقا و دوستان،
    حدود 16 سال از سقوط حاکميت ج.ا. و شکست سياسی حزب ما سپری شده است. پيش از آن چنين ادعا می شد که گویا يگانه راه غلبه بر بحران افغانستان همانا کنار رفتن حزب دموکراتيک خلق افغانستان و در سال های اخير حزب وطن از قدرت سياسی است. اما رويداد های مرگبار و ويرانگر پس از سقوط حاکميت حزب ما در مسير ِ فاجعه باری انکشاف کرد که در نتيجه کشور ما افغانستان تحت تجاوز قرار گرفت و هنوز هم با تحمل قربانی های فراوان بشری، فرهنگی، اقتصادی و سياسی در آتش خشم افراطيون مذهبی و تروريزم بين المللی می سوزد.
    مردم ما پس از آزمايش ايديالوژی های متعدد، اکنون می پرسند که در اين جهان پرتلاطم، در جهانيکه جنگ های آشکار و پنهان به خاطر تسلط کامل استعماری بر جهان، آنهم تحت شعارهای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر که مسلماً عالی ترين ارزش های انسانی اند، جریان دارد؛ ما افغانان در کجای اين جهان قرار داريم و وظايف ما در اين مرحلهء تاريخ چیست؟ آيا ما حق داريم، بيش از اين تماشاگر توسعه و گسترش روزافزون پايه های حاکميت سياسی، نظامی و اقتصادی افراطيون و مافيای مواد مخدر در جامعه باشيم؟ پاسخ ما نه است. پس چه بايد کرد؟
    از همه اولتر ما به فضای اعتماد متقابل، اتحاد و وحدت مجدد نیاز داریم.
    در متن آگاهی که به تعقيب ديدگاه هامبورگ نشر شد، چنين آمده است: « همه میدانیم که با نظر داشت واقعیت های موجود در سطح ملی و بین المللی، یگانه الترناتیف و راه معقول فقط برآمد نیرومند ما است وبس!
    باورما آن است، که نه اعضای منفرد و نه سازمان های سیاسی کوچک جدا شده از بدنه حزب وطن، می توانند نقش مؤثری در پروسه های وطن عهده دار شوند؛ مگر آنکه با طرح اندیشهء مدرن سیاسی و اقتصادی، متکی به اصول دموکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی به سوی کنگره واحد روند و به حیث حزب مدرن چپ دموکراتیک، حافظ منافع مردم زحمتکش افغانستان یک برآمد نیرومند نمایند. و در گام واپس، از يک موضع نیرومند سیاسی ابتکار ایجاد جبهه متحد نیرو های طرفدار صلح، آزادی، ترقی و دموکراسی را در افغانستان به دست گیرند ».
    رفقای نهايت عزيز و گرامی،
    با تعهد شکنی، عدم صداقت، گريز از انجام رسالت سياسی و به ويژه با تک روی ها نمی شود با بحران موجود و عوامل آن مقابله کرد، برعکس تک روی های ما فرصتی مناسب برای تعميق هر چه بيشتر بحران بود .
    16 سال تک روی های ما فقط يک دست آورد داشت و آن، ریختن آب به آسیاب نیرو های ارتجاعی، يعنی تحکيم مواضع افراطيون مذهبی، مافيای مواد مخدر و تسلط روز افزون ايديولوژی های ادغام شدهء نيوليبراليزم و افراطيت مذهبی در تمام عرصه های زنده گی مردم و کشور ما افغانستان بود.
    برخی ها می گويند که ما اعضای کميسيون مؤقت تفاهم هامبورگ در گذشته محصور مانده ايم، چونکه روی تفاهم و وحدت اعضای سابق حزب- حزب ايکه گويا محصول دوران جنگ سرد است تآکيد داريم. ما به صراحت ميگويم که نه! چنين نيست.
    وحدت خواهی ما به مفهوم احيای حزب ديروز نيست.
    ما تفاهم و وحدت يک نسل قهرمان در تاريخ کشور مان را مطالبه ميکنيم؛
    ما اتحاد بهترين نخبه گان سياسی کشور مان را که بنيان گذاران و گرداننده گان آن حزب پر افتخار بودند مطالبه میکنيم؛
    ما اتحاد و وحدت کسان را مطرح ميکنيم که در جامعهء عقب مانده نگهداشته شدهء مثل افغانستان پرچم مبارزه دادخواهانه را بلند کردند و به رغم تمام دشواری های آنزمان، کمر فيوداليزم را در جامعه شکستاندند؛
    ما تفاهم و وحدت حزبِ را مطرح می کنيم که فرزندان آن حزب به دوستی خلق های کشور و جهان باورکامل داشتند، برای آنان انسان وطن و منافع انسان زحمتکش مطرح بود و هرگونه تمايلات قومگرايی، زبان گرايی و به ويژه مذهب گرايی را رکن اساسی فاشيزم دانسته و نزد آنان مردود بود؛
    ما تفاهم و وحدت حزبِ را مطرح می کنيم که به رغم عقب مانده گی های وحشتناک جامعه يک حزب سراسری ملی بود، که نماينده گان تمام اقشار جامعه در آن حضور فعال داشتند؛
    ما تفاهم و وحدت حزبِ را مطرح می کنيم که فرزندان اصيل آن حزب جان های شيرين شان را به خاطر رنج های بيکران مردم زحمتکش افغانستان قربان کردند.
    به اين سبب است که ما اتحاد و وحدت بازمانده گان آن حزب را مطالبه می کنيم و يکبار دگر به شما و همه راه روان راه آزادی و ترقی مراجعه میکنيم و ميگويم که:
    این رسالت تاریخی و مسؤلیت اخلاقی فرد فرد اعضای سابق حزب وطن چه متشکل در سازمانهای جدا شده از بدنهء حزب وچه غیر متشکل است، که بعد از 16 سال چرخيدن به دور محور های خودی، به کار سازنده روی طرح و ایجاد خط اندیشه یی و میکانیزم عملی متکی به اصول دموکراسی کار نمایند تا باشد مساعی مشترک شانرا جهت نزدیک ساختن دیدگاه ها و احیای مجدد اتحاد ما ( که هنوز دیر نشده است ) تأمین نمایند.
    شعار ما برای بازمانده گان حزب ديروز، که خواهان ايجاد الترناتيف نيرومند چپ دموکراتيک در وجود حزب نيرومند و مُِدرن سياسی آينده هستند، چنين بود:
    نیاز ما در فکر و اندیشه نو، آموختن و آگاهی نو و بلاخره تعمق و تدبیر نو است.
    اين شعار هر گونه محصور بودن ما به گذشته را منتفی می سازد و از جانب دگر هيچ ربطی به ارتجاع نوين و ذهنيت تسليم طلبی؛ بويژه ذهنيت ايکه نهضت چپ افغانستان را در خدمت ماشين نظامی ارتجاع قرار بدهد؛ نيز ندارد.
    از ديدگاه ما ايجاد يک آلترناتيف نيرومند چپ دموکراتيک و مُدرن سياسی - اقتصادی که با بازنگری تجارب سياسی گذشته و بيشتر به واقعبينی سياسی، خرد گرايی و تعقل پابند باشد و يکی از اهداف اساسی آن را دفاع از افغانستان و منافع مردم زحمتکش آن تشکيل بدهد – اين است نياز مبرم دوران تاريخی ما.
    رفقا و دوستان گرامی،
    اين است طرح ما. و گرافِ پروفيلِ شانس و ريسک سياسی اين طرح بيانگر آنست، که تفاهم و وحدت مجدد اعضای سابق حزب وطن (ح.د.خ.ا) نسبت به تک روی ها و يا هر گونه اقدامات عجولانه برای ايجاد کدام جبهه نامتجانس؛ آنهم با ارتجاع و افراطيت مذهبی اولويت دارد. ما ميگويم که بيائيد در گام نخست خانهء خود را بسازيم! و پس از آن با دگران در ساختن شهرک دست بکار می شويم.
    برای تحقق اين هدف، پيشنهاد های کميسيون مؤقت تفاهم و وحدت اعضای سابق حزب وطن (ح.د.خ.ا) را مطرح ميکنم:
    1. بحث اکادميک پيرامون اوضاع بحرانی کشور و راه های بيرون رفت از آن، نزديک ساختن ديدگاه ها و ارائه تعريف واحد از مفهوم چپ دموکراتيک، ايجاب کنفرانس علمی را می کند. همانطوريکه شما در جريان هستيد چنين کنفرانس در نظر است توسط يک کميسيون مختلط دعوت شود. از شما صميمانه تقاضا می کنيم به طوری فعال در آن اشتراک ورزيد.
    2. غرض تداوم کار منظم برای تفاهم و حدت ارگانيک جزائر از هم پاشيده شدهء جريان دموکراتيک مردم افغانستان پيشنهاد ميکنيم که کميسيون مختلطِ متشکل از نماينده گان با صلاحيت تمام جزائر، سازمانها، حلقات و شخصيت های مستقل ايجاد شود. و ايجاد چنين کميسيون همسطح در داخل کشور؛ نيز با درنظر داشت خصوصيات و ويژه گی های کار در داخل کشور پيشنهاد شود.
    اين کميسيون ها در دو استقامت تشکيلاتی و نظری در داخل و خارج کشور در تفاهم و همکاری متقابل به کار آغاز کرده و در جريان اقدامات عملی مشترک؛ آنانيکه مربوط به خانوادهء ديروز اند جمع کسانيکه با ما مواضع انديشه يی نزديک دارند در يک حزب واحد و در مرحلهء بعدی با ديگران در يک جبهه وسيع دموکراتيک متشکل می شوند. پلاتفورم کار کميسيون توسط اعضای کميسيون طرح و ارائه می شود.
    3. جلب و جذب حدود 100الی200 جوان افغان توسط يک ملای جهادی در يک شهر اروپايی خطر به مراتب بزرگتر از رژيم های جهادی و طالبی است. پيشنهاد ميکنم درين جلسه تدابيری اتخاذ شود تا بر مبنای آن تمام سازمانها و حلقات مربوط به خانوادهء چپ افغانستان در خارج کشور از روز های ملی مشترک تجليل به عمل آورده و در عرصهء کار اجتماعی، کلتوری و فرهنگی با جوانان مقيم در کشور های شان مساعی مشترک و جدی نمايند.
    رفقای عزيز،
    در اخير می خواهم يک حرف مشهوراز سالوادو آلنده (Salvador Allende ) رهبر مردم شيلی در سال های 60 و 70 را به شما رفقا و دوستان گرامی نقل قول کنم.
    او در خطاب به زحمتکشان شيلی گفته بود که: « به نام بيشترين منافع خلق، به نام ميهن، من از شما می خواهم اميد را زنده نگاه داريد. تاريخ نه به سرکوب متوقف خواهد شد و نه با جنايت. اين لحظهء دشوار، مرحله ايست که بايد پشت سر گذاشت. بشريت به سوی فتح زنده گی بهتر خواهد رفت » او سخنرانی تاريخی اش را با اين جمله پايان داده بود :
    « زحمتکشان! من به شيلی و سرنوشت آن ايمان دارم »
    بعد از سه دهه، انتخابات در شيلی نشان داد که در واقعيت امر تاريخ با سرکوب و جنايت متوقف نمی شود.
    من به صفت يکی ازسپاهيان آن حزب ديروز من و تو وبه نماينده گی از رفقای کميسيون مؤقت تفاهم هامبورگ می گويم که رفقا!
    افغانستان کشور واحد،تجزيه ناپذير، مستقل، آزاد وسر بلند- است و خواهد بود
    از توجه تان تشکر
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 6:11 ميباشد