پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    نهضت ضد روشنگري

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080324

    نهضت ضد روشنگري Empty نهضت ضد روشنگري

    پست  admin

    نهضت ضد روشنگری




    رالف داهرن دورف
    برگردان علی محمد طباطبایی

    نهضت ضد روشنگري 1949587390_54b21ad855_o

    آن چه جهان فقیری می شود که نمی توان هرسخنی را در آن بر زبان آورد، زیرا ممکن است باعث رنجش دیگری بشود. در یک جامعه ی چند فرهنگه که در آن هر تابوی گروه های موجود و متفاوتش باید مورد پذیرش همه قرار گیرد، دیگر سخن چندانی برای گفتن باقی نمی ماند
    نه چندان پیش از این هر انسانی می توانست به این نتیجه گیری برسد که حد اقل در اروپا دیگر هیچ تابویی باقی نمانده است. جریانی که پیشتر در صرروشنگری آغاز گردید سرانجام به نقطه ای رسید که در آن « هیچ چیز غیر ممکن نبود ». به ویژه در عرصه ی هنر (بصری) دیگر هیچ مرز قابل تشخیصی وجود نداشت و به این ترتیب این امکان فراهم گردید که بتوان آن اثر هنری را در معرض مشاهده ی عموم مردم قرار داد که حتی یک نسل پیش به عنوان اثری شدیداً توهین آمیز تلقی می شد.

    دو نسل پیش از این، اغلب کشورها به اعمال سانسور می پرداختند تا نه تنها از تماشاکردن بعضی فیلم ها توسط جوانان جلوگیری کنند که عملاً کتاب های بسیاری نیز ممنوع اعلام می شدند. از دهه ی 1960 به مرور این قبیل ممنوعیت ها سست تر شدند، تا آن که سرانجام مسائل جنسی کاملاً صریح، خشونت و کفرگویی ـ آنهم در حالی که هنوز هم باعث ناراحتی شدید بعضی از انسان ها می شدند ـ به عنوان بخشی از جهان فارغ از جهل و تعصب تحمل گردیدند.
    اما آیا واقعاً تحمل می شدند؟ آیا حقیقتاً هیچ حد و مرزی وجود نداشت؟ خارج از اروپا این رویکرد « دیگر هیچ چیز غیر ممکن نیست » هرگز به طور کامل مورد پذیرش عموم قرار نگرفت. و البته در اروپا هم حد و مرزهایی وجود داشت. دیوید اروینگ، تاریخ نگار، هنوز هم به خاطر جرمی که با انکار هولوکاوست مرتکب شده است در زندان به سر می برد. این البته یک مورد بخصوص است. تکذیب حقیقتی که به دقت مستند می باشد شاید خود به جرائم بزرگ دیگر منجر شود. اما آیا پاسخ پرسش قدیمی « حقیقت چیست ؟ » همیشه به اندازه ی قضیه هولوکاوست روشن است.
    هنگامی که ما اصرار داریم که ترکیه برای آن که در اتحادیه ی اروپا پذیرفته شود باید صحت قتل عام ارمنی ها در حکومت عثمانی را قبول کند دقیقاً چه کاری انجام می دهیم؟ آیا ما در باره ی نظریه ی تکاملی داروین به اندازه ی کافی اطمینان داریم که عقاید دیگر در باره ی به وجود آمدن حیات را در مدارس ممنوع اعلام میکنیم؟
    کسانی که نگران آزادی بیان بوده اند، پیوسته از وجود حد و مرزها تعجب کرده اند. یکی از این قبیل مرزها تشویق دیگران به انجام خشونت است. کسی که در یک سالن پر از جمعیت تئاتر از جای خود بلد شده و فریاد می زند « آتش آتش ! » و آن هم در حالی که هیچ آتشی در کار نیست به خاطر آنچه در نتیجه ی وحشت و فرار مردم به بیرون از سالن روی می دهد مقصر است. اما اگر واقعاً آتشی هم در کار بود تکلیف چه می بود؟
    این همان زمینه و شرایطی است که در آن ما می توانیم هجوم تابوهای اسلامی به جهان مبتنی بر روشنگری و فارغ از جهل و تعصب (و غالباً غیر اسلامی) را مشاهده می کنیم. از فتوا در باره ی سلمان رشدی برای کتابش آیه های شیطانی تا قتل یک راهبه در سومالی در واکنش به سخنرانی پاپ بندیکت در راونس بورگ و لغو اپرای برلین از اجرای یکی از آثار مو تسارت به نام Idomeneo که در آن سر های بنیانگذاران مذاهب بزرگ و از جمله پیامبر اسلام از سر جدا می شود، ما شاهد این هستیم که چگونه با خشونت و مرعوب سازی از بعضی تابوهای یک دین بخصوص دفاع به عمل می آید.
    در اینجا با پرسش هایی روبرو هستیم که مدافعین روشنگری نمی توانند به سهولت به آنها پاسخ دهند. بردباری و احترام به مردمی که عقاید خاص خودشان را دارند کار درستی است و شاید عملی کاملاً ضروری برای حفظ و نگهداری جهانی فارغ از جهل تعصب. اما باید طرف دیگر قضیه را نیز موردتوجه قرار دهیم. واکنش های خشونت آمیز به دیدگاه های ناخوشایند را هرگز نمی توان توجیه نمود و نباید هرگز مورد پذیرش قرار گیرد. کسانی که استدلالشان این است که بمب گذاران انتحاری با اعمال تروریستی خود در واقع کینه های قابل درک خود را بیان می کنند به دست خود اصول اساسی خودشان را زیر پا می گذارند. خودسانسوری از سانسور به مراتب بدتر است زیرا انسان به میل خود آزادی اش را قربانی می کند.
    معنای آن این است که ما باید از سلمان رشدی و طراحان دانمارکی کاریکاتورهای معروف و دوستان Idomeneo به دفاع برخیزیم، حال چه از آنها خوشمان بیاید یا نه. و اگر کسی از آنها خوشش نیاید چه باک که تمامی وسایل بحث و مناظره های انتقادی که یک جامعه ی مبتنی بر روشنگری باید از آنها برخوردار باشد دراختیار آنها قرار دارد. این هم البته درست است که نباید مجبور به خریدن کتاب های بخصوصی باشیم یا فقط به موسیقی های خاصی گوش دهیم. این چه جهان فقیری می شود که در آن نمی توان هرسخنی را بر زبان آورد، زیرا ممکن است باعث رنجش دیگری بشود. در یک جامعه ی چند فرهنگه که در آن هر تابوی گروه های موجود و متفاوتش باید مورد پذیرش همه قرار گیرد، دیگر سخن چندانی برای گفتن باقی نمی ماند.
    آن نوع از عکس العمل هایی که ما اخیراً در مورد بیان دیدگاه هایی که برای بعضی توهین آمیز تلقی شده است مشاهده کرده ایم چندان اخبار خوشی از آینده ی آزادی به ما نمی دهد. وضعیت به گونه ای است که گویی موج جدیدی از حرکت های ضدروشنگری سراسر جهانی را فرا می گیرد که در آن محدودکننده ترین دیدگاه ها بر صحنه حاکم هستند. بر ضد چنین عکس العمل هایی دیدگاه های مبتنی بر روشنگری باید با قوت و قدرت تمام مورد بازاندیشی قرار گیرند و دفاع از حق مردم برای بیان عقایدی که شاید ما با آنها کمترین توافقی نداریم یکی از اصول اولیه ی آزادی است.

    بنابراین Idomeneo باید اجرا شود و سلمان رشدی کتاب هایش را منتشر کند. این که یک سردبیر کاریکاتورهایی منتشر کند که برای مسلمان ها توهین آمیز به نظر می آید (یا کاریکاتورهایی از مسیح که نزد مسیحی ها موهن است) موضوعی مربوط به داوری انسان ها است و یا شاید حتی موضوعی مربوط به اختلاف سلیقه ها. من شاید شخصاً هرگز کاری نکنم که در باور ادیان دیگر موهن به نظر آید، اما با این وجود از حق کسانی دفاع می کنم که جور دیگری تصمیم می گیرند. در این مورد می توان بحث نمود که آیا رویدادهای اخیر نیازمند « گفتگوهای میان ادیان » هستند یا خیر. این که در مباحثه های عمومی بالاخره یک راه حل روشن انتخاب شود به نظر می رسد که از مصالجه و سازش مناسب تر است. منفعت گفتگوهایی که مبتنی بر اندیشه روشنگری هستند به اندازه ای گرانبها است که نباید آنها را به ارزش های قابل انتقال و واگذاری تقلیل داد. دفاع از چنین منفعت هایی وظیفه ای است که اکنون در برابر ما ایستاده است.

    گفتمان (ایران)
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 19 أبريل 2024 - 17:27 ميباشد