نا قص العقل بمعنی« هیچ » شمردن !
لطیف کریمی استالفی
به پیشواز و گرامیداشت سالروز هشتم مارچ ، روز بین المللی همبستگی زنان علیه تمام نابرابریها ، رفع تبعیض وبرابری زن ومرد در جامعۀ بشری و در کُل پیروزی نور بر ظلمت ، اینک برگ سبز تحفه درویش گویان دو مقالۀ خود را تحت عناوین « ناقص العقل به معنی هیچ شمردن » و »غنچهء مغموم » ، به پیشگاه تمام زنان محروم جهان و بالاخص زنان در بند کشیده ، زجر دیده و بلا کشیده ء میهن عزیز مان تبریک و تهنیت گفته ، اهداء میکنم .
ازسالیان متمادی بدینطرف ، زنان درجامعۀ مرد سالار افغانی مُتکی بررسوم وعنعنات خرافاتی « هیچ » شُمرده شده اند ، حتا قبیله گرایان سنت پرست ، سلطه جویی بر زن وزن ستیزی را یکی از خصلت های ممتاز، طبعی ومردانه خود بحساب آورده ، با سُوءاستفاده از واژه های مقدس ننگ ، غیرت ، ناموس وشرم به اعمال نا مقدس متوسل وعملاً نقطۀ مقابل این واژه های شیرین قرارگرفته اند .
آنها خود را مکلف می دانند تا زنان را از هر گونه تلاش در راه افکار مُستقلانه شان محروم دارند ، تا بتوانند این کهنه پرستان ، بهر طریقی که ممکن باشد از حالت بی دفاعی ومظلومانه زن مطابق به میل شان استفاده های نا جایز نموده وحاکمیت جابرانۀ شانرا برقرار داشته باشند .
حقایق و واقعیت های تاریخی نشان می دهد ، درهرجامعه ای که زن ستیزی وستم براساس فتواء های دیوبندی و قبیلوی حکمروایی کند ، غریو مبارزانیکه خرد گرایی ونواندیشی را مقدس تر ازکهنه گرایی می دانند ، بلند میشود ، چنانچه ما اخیراَ خوشبختانه شاهد یک سلسله مقاومت هاومبارزات خشمگین زنان در برابرنا برابری های جامعۀ مرد سالار بوده ایم ، با تاَسف فراوان که کهنه پرستان وسلطه جویان نیز خاموش ننشستند ، از حرکت های ضد ارتجاعی وحق طلبانۀ طبقۀ زن در جامعۀ ما احساس خطر کردند و به چاره جویی برآمدند ، اینباربا تدابیرجدیدو عوام فریبانه وارد میدان شدند .
عوام الناس را با تزویروحیله های شیطانی با استفاده از عناوین دموکراسی ، حقوق زن درجامعۀ اسلام ، رفتار پیامبر اسلام با زنان ومفاد سوره نساء ، ظاهراَ حمایت ووفاداری خود را از زنان ستمدیده ، که خود عامل ستم بودند اعلام کردند و باطناَ بر خلاف شعار های شان عملاَ زنان را توهین ، تحقیر وکیسه پوش ساختند .
آنانیکه میخواهند دیروزرقت بار رادوباره بر زنان تحمیل کنند ، باید بدانندکه امروز ابداَ دیروز شدنی نیست ، گلیم کلاه سفید ها و دستار سیاه های دیوبندی ، بزباله دان تاریخ انداخته شده ، هر چند گروه های قبیلوی خواهان تکرار تاریخ اند .
بیائید از آن مادر ستیزان بپر سیم که : آیا ! ازحُجله زفاف ، زوزه کشیدن دوشیزۀ معصوم وصغیری را که اجباراَ به عقد نکاح مرد پنجاه ساله ای در آ ورده شده ، شنیده ای ؟ .
آیا ! تکانهای قلب زنی را که بخاطر توهین ، تحقیر، لت وکوب ، گرسنگی وکار طاقت فرسأ ، تقاضای طلاق را از مرد ناشایستۀ خود داشته وابداَ به آن آرزو نرسیده است ، احساس کرده ای؟ .
آیا ! بُغض واشک زنی را که خیانت های پی در پی شوهرش را به چشم سردیده وبا اندکترین اعتراض زیر ضربات مُشت ولگد قرار گرفته و به عنوان زبانباز گیسوانش ُبریده شده دیده ای؟ .
آیا ! فریاد مظلومانۀ زنی را که بخاطر زنده ماندن کودکانش روزی تن به خود فروشی داده وفردای آن برخلاف تمام اصول وموازین انسانی در محضر جمیعت کثیری از مردان جمجمه اش را گلولۀ کلاشینکوف شگافته ویا سنگسار شده قلبت رامتاثرساخته است ؟ .
آیا ! لرزش اندام باریک دختری را که برادرش مرتکب قتل شده واو را به عنوان «بد» بدست دشمنان سپرده اند ، تنت را لرزانیده است؟ .
آیا ! بخاطر زنی که با ترس ووحشت برای خریدن یک کیلو نان« قاق » وپوسیده به بازاررفت ودر جاده های مزدحم به بهانۀ پوشیدن شلوار وکفش سفید ، ساق پایش را شلاق ستمگران طالب ، خون آلود ساخت ، خون جگر شده ای؟ .
اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در السبت 1 مارس 2008 - 22:34 ، و در مجموع 6 بار ويرايش شده است.