پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    نا قص العقل

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20080301

    نا قص العقل Empty نا قص العقل

    پست  admin

    نا قص العقل بمعنی« هیچ » شمردن !


    نا قص العقل Karimi
    لطیف کریمی استالفی

    به پیشواز و گرامیداشت سالروز هشتم مارچ ، روز بین المللی همبستگی زنان علیه تمام نابرابریها ، رفع تبعیض وبرابری زن ومرد در جامعۀ بشری و در کُل پیروزی نور بر ظلمت ، اینک برگ سبز تحفه درویش گویان دو مقالۀ خود را تحت عناوین « ناقص العقل به معنی هیچ شمردن » و »غنچهء مغموم » ، به پیشگاه تمام زنان محروم جهان و بالاخص زنان در بند کشیده ، زجر دیده و بلا کشیده ء میهن عزیز مان تبریک و تهنیت گفته ، اهداء میکنم .

    ازسالیان متمادی بدینطرف ، زنان درجامعۀ مرد سالار افغانی مُتکی بررسوم وعنعنات خرافاتی « هیچ » شُمرده شده اند ، حتا قبیله گرایان سنت پرست ، سلطه جویی بر زن وزن ستیزی را یکی از خصلت های ممتاز، طبعی ومردانه خود بحساب آورده ، با سُوءاستفاده از واژه های مقدس ننگ ، غیرت ، ناموس وشرم به اعمال نا مقدس متوسل وعملاً نقطۀ مقابل این واژه های شیرین قرارگرفته اند .
    آنها خود را مکلف می دانند تا زنان را از هر گونه تلاش در راه افکار مُستقلانه شان محروم دارند ، تا بتوانند این کهنه پرستان ، بهر طریقی که ممکن باشد از حالت بی دفاعی ومظلومانه زن مطابق به میل شان استفاده های نا جایز نموده وحاکمیت جابرانۀ شانرا برقرار داشته باشند .
    حقایق و واقعیت های تاریخی نشان می دهد ، درهرجامعه ای که زن ستیزی وستم براساس فتواء های دیوبندی و قبیلوی حکمروایی کند ، غریو مبارزانیکه خرد گرایی ونواندیشی را مقدس تر ازکهنه گرایی می دانند ، بلند میشود ، چنانچه ما اخیراَ خوشبختانه شاهد یک سلسله مقاومت هاومبارزات خشمگین زنان در برابرنا برابری های جامعۀ مرد سالار بوده ایم ، با تاَسف فراوان که کهنه پرستان وسلطه جویان نیز خاموش ننشستند ، از حرکت های ضد ارتجاعی وحق طلبانۀ طبقۀ زن در جامعۀ ما احساس خطر کردند و به چاره جویی برآمدند ، اینباربا تدابیرجدیدو عوام فریبانه وارد میدان شدند .
    عوام الناس را با تزویروحیله های شیطانی با استفاده از عناوین دموکراسی ، حقوق زن درجامعۀ اسلام ، رفتار پیامبر اسلام با زنان ومفاد سوره نساء ، ظاهراَ حمایت ووفاداری خود را از زنان ستمدیده ، که خود عامل ستم بودند اعلام کردند و باطناَ بر خلاف شعار های شان عملاَ زنان را توهین ، تحقیر وکیسه پوش ساختند .
    آنانیکه میخواهند دیروزرقت بار رادوباره بر زنان تحمیل کنند ، باید بدانندکه امروز ابداَ دیروز شدنی نیست ، گلیم کلاه سفید ها و دستار سیاه های دیوبندی ، بزباله دان تاریخ انداخته شده ، هر چند گروه های قبیلوی خواهان تکرار تاریخ اند .
    بیائید از آن مادر ستیزان بپر سیم که : آیا ! ازحُجله زفاف ، زوزه کشیدن دوشیزۀ معصوم وصغیری را که اجباراَ به عقد نکاح مرد پنجاه ساله ای در آ ورده شده ، شنیده ای ؟ .
    آیا ! تکانهای قلب زنی را که بخاطر توهین ، تحقیر، لت وکوب ، گرسنگی وکار طاقت فرسأ ، تقاضای طلاق را از مرد ناشایستۀ خود داشته وابداَ به آن آرزو نرسیده است ، احساس کرده ای؟ .
    آیا ! بُغض واشک زنی را که خیانت های پی در پی شوهرش را به چشم سردیده وبا اندکترین اعتراض زیر ضربات مُشت ولگد قرار گرفته و به عنوان زبانباز گیسوانش ُبریده شده دیده ای؟ .
    آیا ! فریاد مظلومانۀ زنی را که بخاطر زنده ماندن کودکانش روزی تن به خود فروشی داده وفردای آن برخلاف تمام اصول وموازین انسانی در محضر جمیعت کثیری از مردان جمجمه اش را گلولۀ کلاشینکوف شگافته ویا سنگسار شده قلبت رامتاثرساخته است ؟ .
    آیا ! لرزش اندام باریک دختری را که برادرش مرتکب قتل شده واو را به عنوان «بد» بدست دشمنان سپرده اند ، تنت را لرزانیده است؟ .
    آیا ! بخاطر زنی که با ترس ووحشت برای خریدن یک کیلو نان« قاق » وپوسیده به بازاررفت ودر جاده های مزدحم به بهانۀ پوشیدن شلوار وکفش سفید ، ساق پایش را شلاق ستمگران طالب ، خون آلود ساخت ، خون جگر شده ای؟ .


    اين مطلب آخرين بار توسط گرداننده در السبت 1 مارس 2008 - 22:34 ، و در مجموع 6 بار ويرايش شده است.
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست السبت 1 مارس 2008 - 19:16  admin

    آیا ! روزی قطره اشکی بخاطر تجاوز، قتل ، سنگسار، حجاب اجباری ، ازدواج جبری ، خود سوزی ها برای آنانیکه معشوقه ، مادر، و پرستارش میخوا نی افشانده ای؟ .
    در خلاصۀ کلام ، روزی از خود پرسیده ای که ؛ چرا در جامعۀ ما به این موجود بی همتا «ناقص العقل» «فتنه انگیز» «ضعیفه» «مایملک مرد» میگویند؟ .
    جواب واضح است که ، ما از یکطرف در جامعۀ مرد سالارزندگی میکنیم که تمام قوانین آن از طرف مرد ها تصویب میشود واز طرف دیگرتفکر عمیق ودرک درست از دین نداریم ، تا بدانیم که عنعنات قبیلوی یکهزار وچارصد سال قبل در مورد زن قطعاَ مخالف قوانین اسلامی بوده ، برخی بخاطر ُسلطه جویی برزن آنرا رنگ مذهبی وشرعی داده اند ، در حالیکه اگر کنجکاوی های غیر جانبدارانه و عمیق صورت بپذیرد ، راه های سازگاری با زمان حال را اسلام بسته نکرده است .عنعنات نا پسند قبیلوی ، زنان را از آوان کودکی تلقین کرده اند تا شرمگین ، مطیع ، فرمانبردارواسیرمرد بار آیند و هیچگاه خلاف قانون قبیله از خود استقلالیت نشان ندهند ، تا یگانه آرزوی ستم طلبان و شتر سواران برآورده شود .
    آنانیکه فکر میکنند تطبیق عنعنه ها ، شرعی واسلامیست ، سخت به اشتباه رفته اند ، زیرا آنها نه از دین خبر دارند ونه از دنیا ، اگر خداوند زن را «هیچ»آفریده بود ، پس چرا به مادران حضرت عیسی «ع» وحضرت موسی «ع» بیکی وحی وبدیگری ملائیک را هم صحبت ساخت؟ کُتب آسمانی وتاریخ دنیا به اثبات می رساند که، زنان در طول تاریخ بشریت ، همطراز با مردان دوش بدوش هم ، دنیایی را که ما در آن زندگی میکنیم ساخته اند و از نظر ذهنی و عقلی با مردان برابرند و شخصیت زن هیچ نوع کمبودیی ندارد ، چیزیکه این مسأله را نا برابر می سازد همانا قانون مرد سالاری است . بلقیس ملکه سبا کشورش را با درایت وعقل سلیم رهبری میکرد ، خدیجه الکبراء «رض» تجارت پیش بد ، تاچر ، بوتو ، گاندی ، مقام منیع نخست وزیری کشور های شان را عهده دار بودند ، ملکه سلطانه رضیه « غوری » مدت بیست وشش سال نظام سلطنت هندوستان را بدست داشت ، و هزاران زن دیگر . سرانجام به این نتیجه میرسیم که زمزمه کنان این واژۀ پوچ هنوز از خواب غفلت بیدار نشده اند ، تا بدانند که ما در کجای زمان وتاریخ قرار داریم . بدینوسیله به علمای نامنهاد «دیوبندی» پاکستان گوشزد مینمایم ، اگرتحصیل دختران وآزادی زنان حرام است ، پیش از اینکه آزادی زنان ما را سلب ومدارس نسوان ما را توسط طالبان جاهل ، در سرحدات جنوبی ما به آتش بکشید، نخست از کشور خود شروع کنید، تا آرزوی ُشترسواری شما برآورده شود .
    به هر حال اکنون که زن ستیزان به کوه های قبائیلی در پاکستان پناه برده اند ، یک سوال دیگری بمیان می آید که ، آیا با وجود برخی از علائم امید بخش کنندۀ سازمان ها ، گروه ها واحزابی که خود را مُتعهد و طرفدار دموکراسی حقوق زن میشمارند ، آیا خواهند توانست این داعیۀ بر حق را در جامعه ما ، جامۀ عمل پوشانید؟ و در تحقق این رمان های شریف فعالانه وبدون هراس قدم خواهند گذاشت؟ یا اینکه مثل گذشته ها با پیروی از روش های کهنه درمجالس جوامع بین المللی شعار های کذایی بخاطر احیای حقوق زنان سرداده وعملاَ بخاطر رعایت نظم قبیلوی زنان را از همه حقوق مُسلم شان محروم نگه خواهند داشت !! .
    غُنچۀ مغموم گاهی اوقات درتب عشق چنان میسوزم که ،کتمان آنرا شرط واقعی عشق نمیدانم ، سنگینی درد سکوتم را میشکند . حقیقت چنین است که گاه گاهی در کوچه های پیچاپیچ سرزمینهای غریبه با یک عالم تخیلات گونه گونه ، ود را گم میکنم ، زمانی خود را می یابم که با خاطرات شیرینم به قصد زیارت « زیور مرد» ها درفضای سرزمین ستانی «دردآباد» در عالم خیال به پرواز هستم ودر کنار رود خانۀ « کابورا » فرود می آیم ، چار اطرافم را نظر می اندازم ، اما احساس بیگانگی میکنم ، زیرا در طول عمر خود اولین بار شهر پُر غُلغُله ای را ماتم سراء و بی« زن » افتم !؟ .
    هر گاه درین روزگاران قشنگ اما تنگ گاه وبیگاهی به عیادت وزیارت پیکر نازنین و زخمی نیمی از جامعۀ سر زمین
    «دردآباد» پر و بال نگشایم در حقیقت آبروی انسان و انسانیت را زیر سوال برده ایم ، بدین منظور بار هاچشم فرو ته ، در آن ویرانهء طلسمی جُغد نشین فرود آمده ام و در برابر چشمان حیرت زده خود زنان بی همتا ، شرمگین و آرام فرو رفته به غم را با لبان خشکیده ، مو های ژولیده وپا های برهنه ، در حالیکه از شرم روزگاران وجبر نا بکاران خریطه ای بسر کشیده اند مشاهده کرده ام ،که با بغضی در گلو چنین خطابم کردند ، های ... برادر مرد من !!!! در قرنیکه شما آنرا عصر درخشش تکنولوژی ودموکراسی می نامید و بخاطر تداوی سگ وگربۀ تان از هیچگونه سعی وتلاش دریغ نمیکنید ، اما من ، در ولادت تو انسان ، در عدم موجودیت توطبیب ، آخرین دقایق عمرم را به امید شودن روزنۀ نجات از عذاب ، لحظه شماری میکنم ، بادرد ودریغ ! هنوز هم که هنوز است ، تو در برابر این موجود با طفه و مهربان که در کودکی مادر ، در شباب معشوقه ، در هنگام پیری غمگسارتوست بی تفاوت وبی احساس مانده ای ، ید در سینه های تان عشق واحساس مسوولیت منجمد شده باشد .
    عرایض بیشمار ، فریاد وناله های زنان شهر « درد آباد» به غم و اندوه بی پایان من ا فزود ، تحمل بیشتر نتوانستم ،
    با انبوهی از عرایض، بال خیال گشودم ، بدیار فاطمه الّزهرا دخت پیغمبر ، این مظهر نیکویی وپارسایی رفتم وعرض
    حال اوشان کردم ، ندای غایبانه ای بگوشم رسیدکه میگفت : برو برایشان بگو، آیا بخاطر نمی آورید آن دوره های لت را که این { شترپروران} از وجود زن شرم داشتند و نوزادان دختر را زنده بگور میکردند ! .
    آیا از یاد برده اید که پدرم بخاطر احیای حقوق مسلم تان در زمان جاهلیت جامعه را به تکان آورد و اینرا هم فراموش رده ای که پیامبر شما میگفت : (با زنان برخورد نیک و طلب علم بر زن و مرد فرض است) .
    پس بپا خیزید و عاشورایی بوجود بیاورید ! بیداد خانه ها را ویران کنید ، دشمن زن ستیزان ومرد سالاران قبیلوی دگر اندیشان ستمکش باشید .
    ای پیام آور ! برو به زنان دست وپا بسته شهر خود بگو! با وجود صدور این حکم هر گاه شما دست زیر الاشه بنشینید ، بیاد داشته باشید که درمان و مداوای زخمها و شلاق هاییکه بر بدن نازنین تان نقش بسته است ، بدین ساده
    گی ها میسر نمیشود .
    بر بال کبوتر خیالم از دیار زهرا ها ، آیسه ها ، صدیقه ها ، رخت سفر بسته ، برگشتم به آن سرزمین های دور و یبیکه نه بخاطر پول وعیش ، بلکه بخاطر زندگی انسانی جبراَ مهجور شده ام ، کنار جنگلی در پای مجسمۀ بی بی مریم ظه ای آسودم و با کلام شعر درد ها وآلام زنان شهر خود را زمزمه نمودم ، نا خود آگاه به بالا نظر ی انداختم ، متوجه شدم که از چشمهای مجسمۀ« مریم» اشک خونین میریزد ، قطرات اشک مروارید گونه اش چنین درسم داد .
    « اگر در طلب مرواریدی تن را به خطر ده » .
    در خاتمه به امید پیروزیهای هر چه بیشتر زنان در سر تا سر عالم هستی و شکست حصار لرزان مرد سالاری در امعۀ شریت وبخصوص افغانستان ، از خداوند بزرگ آرزو می برم تا دست کهنه خران ، کهنه فروشان و کهنه اندیشان را ازتسلط بر سر نوشت ملتها کوتاه سازد . بااحترام

    نا قص العقل Pendar_home2

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 11:02 ميباشد