پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    پاسخ محبوب الله زارع به خاکستر از هامبورگ

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20071215

    پاسخ محبوب الله زارع به خاکستر از هامبورگ Empty پاسخ محبوب الله زارع به خاکستر از هامبورگ

    پست  admin

    محبوب الله زارع

    به دوست ما جناب خاکستراز هامبورگ

    خاکستر عزیز، گل سر سبد، یا بهتر بگویم پدربزرگ مهربان! اندرزنامۀ بی ربط تان را خواندم، ایکاش نمیخواندم اما چه کنم به خوانش نوشته های تارنما های مورد پسندم عادت کرده ام٠ اگر چشم آدمی بر تارک "خطبه ای" شما که فرمایش "حیرت و داغ و درد زارع" را شفقت کرده اید تلاقی کند تصور چنان خواهد بود که زارع در مرگ عزیزش داغدیده شده، "وای نامه" سروده است و حال خاکستر به دادش رسیده و با اندرز پدرانه دلداری اش میدهد٠

    خاکستر گرامی! بفرمائید هردو دست تان را بلند کنید که دعائیه ای دارم:

    یارب، من و خاکستر جان را همین لحظه خاک قبرستان بساز تا بشریت از عذاب هوائی گوئی هردوی ما رهائی یابد٠

    ببینید برادر عزیز، شما در عنوان نویسی غلو میکنید و نمی اندیشید که آدم های خواننده به تناسب و رابطۀ عنوان و متن توجه دارند و بساده گی نمی شود ذهن آنها را با عناوین احساس برانگیز و تحریک آور به کجراهه برد٠ شما دنبال پرداخت های فیشنی و ردیف بندی های وزنی در جمله سازی میروید، به وزن درونی و محتویی آنچه از قلم بیرون می آید ارز و ارجی نمی گذارید تا گاهی به مرزی میرسید که خود نمیدانید چی می نویسید٠ به گونۀ مثال جملۀ "کس به کس نشوریده" هیچ معنیی را در زبان فارسی بیان نمیکند، اگر هدف این بوده که "کسی در برابر کسی نشوریده" باید هم اینگونه نگارش می یافت٠

    پژوهشگران و کارشناسان امروزی زبان فارسی پیگیرانه در تکاپوی رهایی آن از بند پیامد های دوران اشغال فرهنگی عرب اند و شما که گمان فارسی زبان بودن تان میرود با کاربرد غیر ضروری واژه های ناآشنا و نا مروج عربی، به زبان مادری خود "داغ و درد" روا میدارید که سبب "حیرت" میگردد٠ آنچه من نوشتم نه داغ و دردیست و نه هم انگیزۀ برای حیرت ٠انگار همین سلیقۀ متأثر شما، نوشتۀ قدیر حبیب را در برابر چشمان تان زیبا جلوه می دهد بی آنکه از درونش چیزی فهمیده باشید٠ از نوشتۀ من نیز که زیبائی بیرونش دلخواه شما نبود چیزی نفهمیدید و داغ و دردش خواندید٠

    من در عربی فهمی شما نیز شک دارم چونکه بدعت به پدیدۀ نو میگویند نه به گلایه نویسی و "طعارت" را هم در کتاب های خود ندیده ام باید یک بار به "غیاث اللغات" سر بزنم، اگر "طهارت" میخواستید و اشتباه نوشتید، کتاب های عربی تان را بازهم بخوانید٠

    همینقدر در بارۀ سبک نگارگری جناب عالی٠

    ارشاد فرموده اید که زبان "قدیر گونه" یاد گیرم و "ممارست" کنم، این "جوهر پربها" به شما مبارک باشد، من نیازی به آن نمی بینم٠ بزرگواری کرده اید که "بگذار دست بلند نایبی در نبشتن پاسخ به آن پرسش باز باشد" باور کنید که بجا گفته اید، و لیک ندانستم "سردارمن" که چرا شما جامۀ قدیر حبیب به تن کرده زبان او شده اید؟

    در پاسخ به تهمت های جناب عالی بر اینکه با "تفکر اصلاح" مبارزه میکنم، تواضع را درنیافته ام، دچار شیفتگی به اشخاص شده ام و از اینگونه سخن ها، چیزی نمی نویسم چون در بالا عرض کردم که نوشتۀ من را نفهمیده اید٠

    در اخیر مشورت میدهم که شما توانائی آنرا دارید که به همان سبک عربی تان قصه، داستان یا طنز بنویسید و لی قامت قلم شما در برابر سیاست کوتاهی میکند٠ سیاست "بادارمن"، درک فراخ و قلم روان می طلبد٠ آنجا دست نزنید که آشیانۀ زنبور است٠ همین بود عرض کوتاه من٠ اگر ارشادات دیگری داشتید و من نمی توانستم به خدمت برسم پوزش ام را بپذیرید٠

    با احترام


    -------------------------
    آنهاییکه سایتهای خود را وسیله دشنام ، تحقیر و توهین ساخته اند ، ضعف اخلاقی و پوسیده گی فرهنگ سیاسی خود را برملا میسازند. بحث آقای زارع با خاکستر، بحث دو انسان مترقی با فرهنگ اما معتقد به باور ها و ارزشهای سیاسی متفاوت است.باید این فرهنگ گفتمان را تکامل دهیم و تفاوت ارزشهای اخلاق و فرهنگ بالنده سیاسی خود را در برابر رسانه ها و سایتهای واپسگرا برجسته سازیم.
    تشکر از زارع گرانقدر
    سپاس به خاکستر گران ارج
    پندار




    پاسخ محبوب الله زارع به خاکستر از هامبورگ Pendar_home2

    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست السبت 15 ديسمبر 2007 - 21:54  admin

    بار دگــــــــــــــــــــــــر با زارع


    تعین برتــــری یا قصد اصلاح


    قصد من رویکرد به لزوم سنجش آنچنانی بود تا فرو زنی اعتبار شما , ومن می پذیرم که نگرش تلفیقی ســیاسی مـن چه ساده پندار و آسان جو است ,و گرنه مولــفه هایی شگرف شما را در میابیدم و نگره پردازی شمـــــــا را میستودم دنبال مقــدمات و روایت آن شوریده خو و عاصی نمی رفتم.من می پذیرم که در "غروب آفتاب و هول بیابان وراه دور" شما معیار اعتبارید وباز نمایانگـــــر ریخت و شمایل کاروانیان . زهی سعادت مانفیست پرداز عزیز ,ویژه گی مسلــــــط رایزنی سیاسی شما ,بسان مصــــــــــــــدر و فعـــــــــــــــــل زاینده است.
    من نا شاسیته تر از آنــــــم که اندازه رایزانی سیاسی شمارا قیاس کنم , مــــگرندید اید که آنچه کردیم و نکردیم و آنچه کردند و نکردند حاصلش یک میلیون کشته و یک شهر ویران و ده هزار دهکده وکشتزار های سوخــــته بود.
    با آنهمه خبط و بربادی, هنوز مگر زود است که کارگزاران گذشته و کنونی را به پاسخ و پرسش بکشانیم که برآشفته
    شدید؟چنان که قدیر حبیب کرد.
    یک حلــــــــــــــــــقه گمشده در میان ما ,لزوم تکیه بر اندیشه وری رابا خود برده است,و گرنه میشد رخوت فاصله چنین
    دوام یابد و احزاب انترنتی در اروپا و احزاب یک اتاقه در کابل سر بلند کنند و آبروی گذشته گان را ببرند.
    "نایبی و اصحاب"با آنکه اعتبار آفریده اند ,و صله ده ونوازشگر شده اند,بیشتـــــر هیاهو گرند و اهل قال .شما در متن
    آنچنانی به" فرع"می مانید .زیرا که شما هنوز نایبی را در نیافته اید ,مـــــــــــــــگر نگفته بودم " تبعیت پذیری ارجاع
    به افول "است؟
    شما شکل عینی "نایبی و اصحاب" اید ,منظر فاصله و تحکم ,روایت بی رنگی از اندیشه های"انتقادیون مکتب فرانفورت"با روایت های پیشداورانه و استهزا طلب.شما همان جادر گیر احتـــمالات شوید ,و من به قول شما "پدر کلان گونه"همدم تنهایی خود خواهم بود.
    و در آخر:
    تلویحا نبشته اید کم سوادم,که من معترفم وآنرا میپذیرم,تلاش میکنم در پسین عمرآنرا فرا گیرم.شرع و عرف مرا وا میدارد
    بنویسم من این بحث را ختم شده میپندارم.

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 29 مارس 2024 - 5:42 ميباشد