پندار نو

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
پندار نو

سایت مستقل و غیر وابسته به احزاب و گروه های سیاسی


    از اقتصاد ترزيي تا مرگ تدريجي

    avatar
    admin
    Admin

    تعداد پستها : 7126
    Registration date : 2007-06-20
    20071212

    از اقتصاد ترزيي تا مرگ تدريجي Empty از اقتصاد ترزيي تا مرگ تدريجي

    پست  admin

    یوسف آرینتا

    آنهایکه در فقر جانکاه وزیر خط فقر زندگی میکنند بالاترازهشتاد در صد کل نفوس افغانستان است.


    از اقتصاد ترزیقی تا مرگ تدریجی

    دوستم از من دعوت کرد تا در یک عروسی، مهمان ناخوانده باشم. من هم پذیرفتم تا اقلاً یک شب از شبهای همیشه تاریک و دلگیر کابل را در محل پرغوغا وچراغانی بگذرانم و دمی غلط کرده باشم . صحن بزرگ محوطه هوتل پر از درختانمصنوعی وتزئین شده با چراغهای رنگی بود که، انعکاس حرکت دورانی و موجهای متناوب نورسرخ وسبز و سفید بروی موترهای گرانقیمت پارک شده در دَور وبر جلوه وابهت به آن ساختمان بزرگ چند طبقه شیشه پوشیده، داده بود. تالارعروسی با دیکوراسیون پر رزق وبرق، ارزان قمیت و جلف بیننده را دفعتاً متوجه نبود بسیاری ازمعیارهای سلیقه ای وفرهنگی میکرد که با کردارها، ژشتها ولباسهای پنج تا ششصد مهمان مرد بسیارهمساز
    بود.
    آواز سخت بلند موسیقی وفضای مزدهم و پُررفت وآمد ناچارم ساخت تا راحتم را در صحن هوتل و در فضای باز بیابم . در گوشه ای ایستادم و افکارم را به ریتم رقص چراغان رنگی همبازی ساختم . ناگهان پسر بچه ای دوازده سیزده ساله به عجله به سمتم آمد و بدون مقدمه صد دالری اش بطرف من کشید و با عجله پرسید " کاکا! صد دالری را میده (پول خورد) دارین". من در برابر این پرسش غیر معمول وغیر منتظره مکثی کردم و گفتم خیر، ندارم. و پسر به همان عجله که آمده بود دور شد. آن پیشآمد مرا بدوران کودکی خودم برد، در آن سن وسال عملاً صد افغانی را حساب نکرده بودم کجا که آنرا نقد در کیسه میداشتم ویا امروز صدها کجا که هزارها پسران همسن سال این پسرک از صبح تا شام با طبراق "بوت رنگی" اش در گوشه های شهر برای یافتن لقمه نانی سرگردانند.
    شیپور صرف غذا زده شد و در بیرون هلهله آن مردم را بداخل تالار هل داد. من هم در جمع پیوستم و در جایگاه پیشینم جابجا شدم . غذا خیلی مکلف ومتنوع بود. ذهنم برای باورهمچو یک خوان پر تنوع و رنگین آنهم در یک جشن عروسی برای کمیت هزارو یا بیشترمهمان(تالار مردانه وتالار زنانه) آمادگی نداشت. پس از صرف غذا
    برای ترک محفل آماده شدیم . در کنار در خروجی تالار ظرف گلدان مانند گذاشته بودند و در بین آن کاغذهایی پرت وپلا افتاده بود. دوستم یکی دوتا بر داشت و داخل جیب اش گذاشت. زمانیکه تکسی براه افتاد آنرا از جیب درآورد و یکی را بمن داد و گفت لیست قیمت غذای رستوران برای مجالس است. واقعاً وحشتناک بود. بلی، گتگوری غذا برای یکنفر از 12 دالر تا 25 دالر تغیر میکرد و برای مجالس غیر معمول قیمت های استثنائی را پییشنهاد میکرد. شما حدود امکانات کسانیرا که سوا از سائر مصارف یک عروسی صرف25 هزار دالر یا بالاتربرای اجاره تالار رستوران و تهیه غذا بپردازد، کدام امکانات اقتصادی دارد.
    صبح روز بعد به شهر رفتم، تعمیرهژده منزله( مخابرات) محل مناسب است که از ارتفاع بالائی آن زوایای مرکزشهرکابل دید زد. آنچه دید بیننده را درنگاه اول جذب میکنند موج عظیم ازدهام مردم است، بمانند جنگل سیاه که گوئی باد ملایم آنرا به حرکت آورده و اینبر وآنبر میبرد، دورنمائی جالبی بود. بلی، برای دَور زدن و دید زدن از داخل به آن جنگل وتوجه به خورد وریز و ته و بالای آن اضافه برتعمق انسانی یک مقدار جرئت و شهامت نیزمطلبد. در آن جنگل، دو جانب اند که با هم ظاهراً کنار آمده اند آنهائیکه همه چیز میفروشند و آنهائیکه همه چیزمیخرند. بلی بین مرد دلجِگر وشکمبه فروش که بوی دیرماندگی متاع اش تا ده بیست متری قابل استشمام است با سرای شهزاده محل بورس اسعار خارجی و فروشگاه های پروپیمان زیورات کناررود خشک کابل چندان فاصله ندارد و هر کدامش مشتری خودشان را دارند وکار تجارت شان صبح تا شام ادامه دارد. تعفن کوه بچه های زباله، جوی های پر از فضلات اطراف جاده ها و یا بوی زننده مبرز باز بستر رود کابل و اطراف مراد خانی در متن جنگل سیاه تمام محل را پیچانیده و دماغ همه را به یکسان تازه نگهمیدارد، حتی ارگ نشینان نیز ازاستنشاق آن
    راضی وبه راحتی به کاسبی شان مصروفند.
    از غنای بازار اسعار خارجی و زیورو طلا فروشیها پروپیمان شهرگفتیم. برای بیننده تازه وارد، قوت گرفتن این دوبخش اقتصاد دال برآن دارد که ثروت هنگفتی دربازار ارزی و طلای کشور درگردش است. این ثروت چگونه دست بدست میشود و در تغییرزندگی مادی روزمره صاحبان سرمایه و مردم چه تأثیر داشته است؟ مگر محیط زیست
    وفضای آلوده وجه مشترک آن دو است؟ آنهائیکه دلجگر و شکنبه را از روی جاده میخرند ومیخورند و یا آنهایکه مواد اولیه خوراکی شان باکیفیت خوب از مارکیت های دست اول آماده میشود از دید فرهنگ زیستی و زیست محیطی همسطح نیستند؟ دادن پاسخهای کاملاً دقیق و کارشناسانه در برابر پرسها درحدود صلاحیت فهم اقتصادی من نیست ولی، بخاطر توضیح آن تلاش خواهم کرد.
    از سال 2002 که اسکناس های سالهای پیشین منسوخ و درعوض اسکناس های جدید در برابر دالرارزش ومعیار تبادله تازه داده شد. حدود چارسال است که با نوسان یک یا دوفیصد پول افغانی در بابر ارزهای خارجی از ثبات برخوردار است.
    این تجویز اقتصادی با هدف اقلاً مبتنی به چاراصل است. 1- بریدن ازشیوه اقتصادی سنتی حاکم پیش از سال 2001 و پشت سر گذاشتن تورم پولی 25 سال گذشته و گذاشتن گویا سنگ بنای نخست اقتصاد بازار آزاد(لیبرال) در افغانستان. 2- پرستیژ و اعتبار دادن به نظام پولی، مالی واقتصادی در رقابت به همسایگان افغانستان.3-
    ضعیف ساختن و یا از رده بیرون کردن روپیه پاکستان دربخش شرقی و جنوبی کشور و تومان ایران درغرب
    کشوراز پروسه داد وستد در بازارهای داخل افغانستان. 4 - جلوه دادن وجود نظامهای معتبر سرمایه داری افزار بلوف رونق اقتصادی افغانستان.
    فاکتور یا فاکتورهایکه توانسته ازرش مبادله افغانی را در برابر دالر ثابت کند ملموث نیست. ارزش مبادله پول در بازار یک کشور وابسته به قدرت تولید صنعتی وبرآوردن نیازمندی های اساسی صنعتی کشور ، تعادل صادرات و
    واردات، حجم ذخائر ارضی کشور، توانائی در قدرت وظرفیت اجرائی بانک مرکزی و گردانندگی با خرد اقتصاد از جانب دولت، اصولاً تعین کننده است. که متأسفانه جریان جاری دراقتصاد افغانستان فاقد همه آن فاکتورها است.
    حضور حدود پنجاه هزار نیروی خارجی و سرازیر شدن تدریجی چندین ملیارد دالر زیرعنوان دولت سازی و نو سازی افغانستان و نیزعاید کلان از تولید مواد مخدر، نیازبه نرخ تبادله با ثبات افغانی در برابر سائر ارزها داشت. در نبود فاکتورهای واقعی، تثبیت نرخ برابری بشیوه مصنوعی میباید عملی میشد. بمقصد تثبیت نرخ مبادله (افغانی در برابر دالر) برنامه ریزی ترزیق اسعار در بازار پولی افغانستان بصورت مسقیم یا غیر مسقیم پیاده شد. پروسه ترزیق دالر در بازار پولی یک کشورمصرف کننده، مواجهه با بحران امنیتی و سطح خیلی بالای عدم اشتغال نمیتواند به
    عنوان یک هدف مطلوب آزادی اقتصادی پذیرفته شود وافزار آزادی سیاسی کشور گردد.
    پس این تلاش مصنوعی و کوتاه مدت برای ثبات پول افغانی با ترزیق دالردر بازار پولی افغانستان به هیچوجه نمیتواند در رفع بحران اجتماعی، مالی، حل معضل اشتغال، بالابردن سطح تولید کمک کند. فساد مالی، فساد در دستگاه دولت وعدم توفیق در تأمین عدالت اجتماعی ناشی از مدیریت ضعیف دولت، عوامل بحران امنیتی جاری است. زمانیکه ارزش پول افغانی متزلزل میشود یک مقدار ارزهای معتبر به اشکال مسقیم و یا غیر مسقیم وارد بازار معاملات میگردد تا توازن پول افغانی در گردش و مقدار ارز خارجی متوازن با افغانی نگه داشته شود. تبادله ازر خارجی با افغانی در سرتاسر کشور به عنوان یک نوع شغل برای چند هزار نفرتبدیل شده است که در نهایت ارز در مراکز صرافیها جمعآوری و بوسیله بزنسهای کلان (وارداتی) بخصوص بخش سیستم های مخابراتی ،شرکت ها و بازگانهای واردات امتعه استهلاکی و مواد خوارکی از چرخ بازار اقتصاد سازنده وجوابگو بیرون کشیده میشود. به همین سبب است که سرمایه گذاری(سرمایه گذاری های جوابگو) برای بالا رفتن سطح اشتغال همگانی دور از تحرک مانده است. نرخ (بیکاری طبیعی) پیامدش تورم اشتغال دوامداراست پس، بحران اقتصادی که دامن گیر قشر وسیع بیکاران میشود با ترزیق مصنوعی ارز خارجی در بازار پولی افغانستان قابل رفع نیست. فقط قشر ممتاز که در حاکمیت و ساختار های اقتصادی کشور عمیقاً ریشه دارند و به روند قوه سه گانه حاکم اند از این پروسه سود کلان میبرند که مافیای مالی و یا پولی نام گرفته است. سازمانهای مالی وحقوقی بین المللی، حتی دولتهای دونربه وجود آن (ساختارمافیای) درداخل دولت افغانستان بصراحت اذهان میدارند.
    متاسفانه با نبود داده ها و آمار مستند بدرستی نمیتوان براین ادعا که کدام فیصدی از مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند( خط فقر در ستندرد جهان سوم)ادعا کرد ولی، زمانیکه شما از بالا از ارتفاع هژده منزل به پایان و در یک مساحت 2کیلومتر در2 کیلومتر(چار کیلومتر مربع) به جنگل سیاه متحرک نگاه میکنید و زمانیکه شما از آن بالا پائین میآید و در متن جنگل گم میشوید حجم فاجعه را تکان دهنده وبالاترازهرآمار ورقم میابید. شما نه با یک دنیای فقر بلکه شما خود را با یک شکست و ریخت فرهنگ انسانی مواجه میبینید. مثال بالا به مثابه یک الگو در مقیاس کل کشور صدق میکند. در حقیقت بهمه ارقامی که دولت جسته وگریخته به رسانه ها میدهند نه تنها شکاک بود بلکه آنر بکلی مردود دانست. برغم مثال وزیر زراعت افغانستان چند ماه پیش اعلام داشت که تولید گندم سال جاری در مرز خود کفائی رسیده است و افغانستان تا پنچ سال آینده از تورید گندم بی نیاز میشود. از یکماه پیش با بغرنج شدن اوضاع سیاسی در پاکستان و قطع مؤقتی آرد و سائر مواد خوار وبارقیمتها سرسام آور بلند رفت و اظطراب سر تاسری در مردم و دولت روبه افزایش گذاشت. حرفها وشکایتها به آدرس مافیای مالی-اقتصادی در درون دولت گفته شد. وزیر تجارت افغانستان با رنگپریدگی از بهبود اوضاع و پائین آمدن قیمت ها در فرصت کوتاه
    خبر داد که متأسفانه حرفش درست از آب درنیامد. در مجموع در تمام عرصه های اقتصادی - اجتماعی تلاش دولت به بن بست رسیده است. به خاطر مستند سازی مسئله در اینجا قیمتها در سال(1385و1386شمسی) در مقایسه گرفته میشود تا نرخ تورم در قیمتهای مواد اولیه بدرستی نشان داده شده باشد


    اين مطلب آخرين بار توسط در الأربعاء 12 ديسمبر 2007 - 23:30 ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    avatar

    پست الأربعاء 12 ديسمبر 2007 - 19:46  admin

    ادامه




    سنبله سال1385 (سپتمبر2006)...سنبله سال 1386 (سپتمبر2007.)..نرخ تورم به فیصد
    ---------------------------------------------------
    - آرد فی هفت کیلو(سیر)90 افغانی........ فی هفت کیلو 130 افغانی..... 36%
    -----------------------------------------------------
    - برنج فی هفت کیلو250 افغانی...........فی هفت کیلو370 افغانی........67%
    ----------------------------------------------------
    - روغن مایع فـــی کیلو50 افغانی........ فی کیلو75 افغانی..............44%
    ------------------------------------------------------
    - چوب فی هفت کیلـــــو40 افغانی..........فی هفت کیلو50 افغانی.......20%
    --.-------------------------------------------------
    - شکر فی کیلــو18 افغانی.............. فی کیلو30 افغانی.............60%
    -----------------------------------------------------
    - نخود فی کیلـــو35 افغانی...............فی کیـو50 افغانی..............70%
    ---------------------------------------------------
    - لوبیافی کیلـــو30 افغانی................فی کیلو60 افغانی.............100%
    ---------------------------------------------------
    - گاز مایع فی کیلـــو30 افغانی............فی کیلو80 افغانی.............267%

    حد وسط تورم نیازمندی های ساسی 117 % در سال(1385-1386). در حالیکه نوسان نرخ مبادله افغانی در برابردالریک یا دو فیصد در سال بوده است.
    جدول بالا مقایسه تورم قیمت های مواد اولیه را در فاصله سنبله(سپتمبر2006-2007)1378و1388شمسی به نمایش میگذارد که هنوز آغاز زمستان و بحران سیاسی در پاکستان مانع ورود مواد خوراکی به افغانستان نشده بود.
    بخصوص قیمت گاز زمانی سیرسعودی یافت که شرکت افگاز در آغاز فعالیت اش بود.
    نتیجه اینکه که دست های احتکار نوع مافیائی در کار بوده است که حتی دولت در اقدام بخاطر پائین آوردن قیمت گازعاجز ماند. بناءً مفهوم مرگ تدریجی حرف گزاف و بیجا نیست. اثرات بد فزیکی و روانی ناشی ازفقرغذائی درساختار جسمی و روانی اطفال، نوجوانان و سلامتی مسنترها دریک فیصدی خیلی بالا غیر قابل کتمان است. حتی رهگذری با یگ نگاه به چهره های گرد گرفته و ساختار رشد جسمی شاگران مکتب به وضوح میبند که 80 درصد آنها وضع روانی نا مطمئن و آسیب پذیر دارند. ترس آور این است که این روند قابل مهار نیست و تداوم فاجعه
    بارش پرسش بزرگ تاریخ را در برابر حاکمیت فعلی قرار میدهد.
    ممکن این پرسش مطرح شود که تورم قیمت ها یک پدیده اقتصادی وروند غیر قابل توقف است. بلی حرف درستی است. همیشه تورم با نوسانات ارزش پولی در یک تعادل تنگا تنگ قرارمیداشته باشد. در حالیکه در یکسال گذشته تورم در بهای نیازمندیهای اولیه مردم از 50% تا 270% رشد داشته است ولی در نرخ تبادله دالر و افغانی فقط یک یا دو درصد نوسان میبنیم. پس این دولت است که خود انگیزه سودجوئی را زیرپالیسی بازارآزاد دور از نظارت ودیدزنی برای شرکای مالی - تجاری اش آماده کرده است. این دولت وشرکای مالی اش است که دست شان در مرگ تدریجی و فاجعه های انسانی دخیل است و رسانه ها جسته وکریخته عواقب آنرا به اذهان میرساند. مرگ تریجی و یا فاجعه انسانی آن نیست که کتله های عظیم انسانی نابود شود. باخت زمان در جلوگیری از صدمات فزیکی و روانی به انسان و محیط زیست یک فاجعه و مرگ تدریجی برای انسان و ماحولش است. در بالا از روند برهم خوردن محیط زیست در وجود شهرها، فشرده گفته شد. وزارت صحت عامه افغانستان اعلام میدارد که پنجسال آینده 85% مردم افغانستان زیر چتر درمانی قرار خواهد داد. یک پرشس کوچک مطرح میگردد که آیا دولت قادر است تا بیست سال آینده برای 85 % مردم افغانستان آب آشامیدنی بی ضرر و قابل شرب آماده کند؟ اگر چنین توفیقی نصیب شود ممکن در بخش طب پیشگیرانه یا وقایوی مطلوب وزارت صحت عامه افغانستان قابل پیش بینی باشد. ولی قادر نخواهد شد به تعهد 85 فیصدی اش ( طب درمانی علمی و مطلوب) در پنج سال آینده جامه عمل بپوشاند و یا صدمات فزیکی و روانی ناشی از بی غذائی ویا کم غذائی را برطرف سازد. پایان


    از اقتصاد ترزيي تا مرگ تدريجي Pendar_home2


    اين مطلب آخرين بار توسط در الخميس 13 ديسمبر 2007 - 2:23 ، و در مجموع 14 بار ويرايش شده است.

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الجمعة 19 أبريل 2024 - 10:42 ميباشد